محل تبلیغات شما

از گذشته رها



 

در دو چشم من نشین ای آن که از من منتری

تا قمر را وانمایم کز قمر روشنتری

اندرآ در باغ تا ناموس گلشن بشکند

ز آنک از صد باغ و گلشن خوشتر و گلشنتری

تا که سرو از شرم قدت قد خود پنهان کند

تا زبان اندرکشد سوسن که تو سوسنتری

وقت لطف ای شمع جان مانند مومی نرم و رام

وقت ناز از آهن پولاد تو آهنتری

چون فلک سرکش مباش ای نازنین کز ناز او

نرم گردی چون زمین گر از فلک توسنتری

زان برون انداخت جوشن حمزه وقت کارزار

کز هزاران حصن و جوشن روح را جوشنتری

زان سبب هر خلوتی سوراخ روزن را ببست

کز برای روشنی تو خانه را روشنتری

 


سلام
بنظرم آدم باید یه جایی رو داشته باشه که خودشو خالی کنه تا راحت تر بتونه فکر کنه برای ادامه زندگیش.
من اصلا و ابدا آدم متواضع و خوش اخلاقی نیستم
خیلی هم گند دماغ و بی اعصاب و تنبل و شهوتران و بی شعورم
این میزان از صداقت واقعا قابل تحسینه
مدتیه که اصلا گاهی خوندن نوشتن فارسی یادم میره و خیلی درد آوره گاهی 5 دقیقه به یه کلمه نگاه میکنم تا بتونم بخونمش فک کنم کم کم مغزم داره از هم میپاشه.
من به این نتیجه رسیدم که اکثرا مذکرهای سرزمینم صدای دوبلوری جذااااااب دارن و بدرد گویندگی میخورن.
اننقدر دوس دارم با یه جن در ارتباط باشم و بهش دستور بدم.
پی نوشت یک خاطره بسیار قدیمی:
یروز بهم گفت دنیای من فرق داره بهش گفتم خب بذار منم بیام توی دنیات شاید منم فرق کردم.جوابی نداد تا یروز که داشتیم حرف میزدیم گفت یادته یروز بهت گفتم دنیام فرق داره؟ گفتم خب البته که یادمه بعدش یهو گفت حالا همه ی دنیام تویی.
سالها گذشت و این دنیای ساخته شده صاحبی نداشت.


تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

آلوئه ورا